Skip to content
لغتنامه فارسی آموزی
لغتنامه فارسی آموزی
اسم
مسرح
(مِ رَ) [ ع. ] (اِ.) آلتی که به وسیله آن موها را منظم و مرتب کنند، شانه.
Post navigation
→
Previous عبارت
Next عبارت
←
Scroll to Top